سعی کردم که نشود یار ز اغیار جدا
آن نشد عاقبت و من شدم از یار جدا
از من امروز جدا می شود آن یار عزیز
همچو جانی که شود از تن بیمار جدا
گر جدا مانم از اون خون مرا خواهد ریخت
دل خون گشته جدا دیده ی خونبار جدا
زیر دیوار سرایش تن کاهیده ی منن
همچو کاهیست که افتاده ز دیوار جدا
من که یک بار به وصل تو رسیدم همه عمر
کی توانم که شوم از تو به یک بار جدا؟
دوستان قیمت صحبت بشناسید که چرخ
دوستان را زهم انداخته بسیار جدا
غیر آن مه که هلالی به وصالش نرسید
ما در این باغ ندیدیم گل از خار جدا